جایگاه زن در تاريخ ایران
آگاهی و اطلاع از اوضاع و احوال گذشته ايران نشان از آن دارد که جامعه ما در طول تاريخ درگير هرج و مرج و هر روز بر يک نظام سياسی استوار بوده است که در احوال مردمان چه زن و چه مرد به طور يکسان اثر گذاشته است. کشمکش ها و دست به دست شدن قدرت لطمات بزرگی بر پيکره و جامعه ايران و مردم نهاد و از آنجا که بار اصلی چنين مصيبت های از جمله جنگ ها، خونريزی ها، کشتارها و تجاوزات بر دوش مردم بی دفاع بوده است طبيعی است که برای تحمل کردن چنين فشارهایی و تطابق دادن خود با اوضاع امری عادی و در برخی مواقع ضروری بود. در این بین و در اثر گذشت زمان بسياری از ويژگی های دولتهای متخاصم که موقتاً از سوی مردم برای تضمين حيات بدان متوسل می شدند به امری ماندنی تبديل گرديد به طوری که تنوع عناصر فرهنگی _ اجتماعی و قومی زمامداران که قدرت را در دست داشتند سبب ساز بسياری از معضلات اجتماعی جامعه دیروز و امروز ما ايرانيان شده است، هر چند بی-کفايتی و بی تدبيری برخی حکمرانان ايرانی در گذشته اين مسئله را تشديد و یا خود مروج گونه های از اين عناصر و مقولات بودند را نیز نبايد ناديده گرفت. چنانچه گفته شد اوضاع نابسامان گذشته ایران، زندگی اجتماعی مردان و زنان را به طور یکسان تحت تأثیر خود قرار داده است اما با نگاهی گذرا بر اسناد و مدارک بر جای مانده از گذشته کمتر سخن از نقش آفرینی و مبارزات زنان در عرصه تحولات تاریخی اجتماعی ایران به میان آمده است در این قسمت درصدد برآمدیم نگاهی هر چند کوتاه به حضور اجتماعی این قشر از جامعه در تاریخ داشته باشیم. در اواخر دوره ساسانی با توجه به عظمت ظاهری، پايه های حکومت را عيش و عشرت شاهان و درباريان، طغيان سپاهيان، جنگ های بيهوده، فساد موبدان، تشتت و اختلاف عقايد و آراء و... فراگرفته بود که با ظهور اسلام در شبه جزيره عربستان و هجوم اعراب به مرزهای ايران، اوضاع کشور را از آن که بود بدتر نمود؛ در چنین شرایطی فرار مردم وحشت زده به خصوص زنان خانواده شاهی از مقابل سيل هجوم و اعراب و دیگر دشمنان خود سبب شکل گيری افسانه هايی شد که شخصيت اصلی آنها زنان و دختران بی دفاع بودند. شخصيت های چون بی بی شهربانو1 يا مهربانو نوه يزد گرد که عامه معتقدات و رواياتی راجع به آنها و پناه برد نشان در دل کوه را سينه به سينه بازگو کردند و می کنند، مکان-های که به نام هایی چون کوه چهل دختر شيراز، چهل دختر سرخس، برج چهل دختر سمنان، بقعه چهل دختر قزوين، منار چهل دختر اصفهان و... معروفند نیز همه و همه برگرفته از روايات و نقل قول هايی است که خصوصاً پس از حمله مغولان و نفوذ و يورش آنها به خاک و سرزمين ايران پديد آمد. بیشتر اين داستان ها و افسانه ها نشان دهنده وجود محيطی ناامن در آن روزگار خصوصاً برای زنان و دختران و در معرض خطر بودن آنها را بازگو می کند. البته برخی مورخين و محققين وجه تسميه چهل دختران2 بر تمامی بناهای ايران را مورد تأييد قرار نمی دهند و تعميم آن را به تمامی آثار و بناهای تاريخی صحیح نمی دانند اما ترديدی نيست که فرار از دست دشمنانی چون مغولان و افغان ها که به غارت اموال و به اسارت گرفتن کودکان و زنان و حتی فروختن برخی اسيران زن و حرکت دادن آنها به سوی سرزمين-هايشان3 می شد خود سبب پناه بردن زنان به کوه ها، چاه ها، برج ها و مناره ها شده است. البته در اين ميان بودند زنانی که دوش به دوش مردان و يا حتی در مواقعی به مراتب بالاتر از آنها به مقابله و مبارزه با دشمنان می پرداختند.
در فارسنامه ناصری چنين آمده است: که در نبرد کريم خان زند با آزادخان افغان زنان زنديه مردانگی نموده عيال و مادر وکيل و شيخ علی خان و محمدخان و جماعتی از زنديه را که به اسارت علم خان افغان در آمده بودند را با سوهان قفل زنجير آنها را سايدند و آنها را نجات دادند و طپانچه و شمشيرهايي به آنها رساندند و آنها نيز به خيمه علم خان رفتند و او را کشتند و جنگ را به نفع خود به پايان رساندند.4 و بودند زنانی فرماندار که از قدرت سياسی زيادی برخوردار بودند؛ ترکان خاتون زوجه تکش خوارزمشاه و مادر محمد خوارزمشاه يکی از زنان مقتدر، با نفوذ و مصمم که در آن روزگار نقش بسيار مهمی در امور سياسی خوارزم ايفا کرد. هر چند جوينی در نوشته هايش از او به عنوان زنی ظالم، جاه طلب، آشوبگر ياد می کند، اما برخی از جمله کارهای او، قطع و وصل قضايا بر طبق قانون و عدل، داد مظلوم از ظالم گرفتن و... را بازگو کرده اند.5 دشمنان ما در آن زمان فقط دشمن خارجی که مرزها را مورد تعرض قرار دهند نبودند، برخی از مدارک گويای اين مسئله است که نواميس مردم از دست اقوام، راهزنان و طراران خودی مورد اذيت و آزار قرار می گرفتند و دوشیزه طغان6 بود از جمله زنانی که در مقابل اين دست افراد، ايستادگی و مقابله مي کردند. اين دختر دلاور و بی باک که با زين و برگ سوار و يک تنه به دستجات دزدان مسلح حمله و بر آنها غلبه مي کرد او چنان زهر چشمی از حراميان می گرفت که هر کجا سرو گردن ماديان او و نيزه بلند و براقش نمودار می شد کسی يارای مقاومت و پايداری با او نداشت.7
آنچه تا بدين جا بيان شد مرتبه و حضور زنان از ورود اسلام به ایران و حکومت خوارزمشاهيان، حمله مغولان و افغانها و منازعات عشيره ای و قبايل ترک و لر در دوره زنديه بود. اکنون به زمانی رسيده ايم که قاجارها سرکار آمده و قدرت و حکومت بر ايران را در حيطه اختيار خود در آورده اند. در اين دوره زنان نسبت به گذشته، نه به صورت انفرادی بلکه گروهی نقش های را در سير تحولات سياسی _ اجتماعی به يادگار گذاشتند. در اين دوره خصوصاً در دو مقطع جنبش تنباکو و جنبش مشروطيت نمايانگر حضور قشر زن در برهه های مهم و تاريخ ساز از اين دو حادثه مهم تاريخی است. هر چند که به ظاهر نتايج مثبتی مستقيماً نصيب زنان نشد اما نمونه هايی گويا به عنوان شواهد و شاخص هايی برای حضور زنان در تحولات سياسی _ اجتماعی محسوب می شود.8 آنها رفته رفته به فعاليت های خود بُعد وسيع تری بخشيدند و با شرکت در يک سری اعتراضات، تشکيل مجامع و محافل زنانه، تأسيس مدارس دخترانه، داير کردن کلاس يادگيری سواد برای بزرگسالان، تأسيس روزنامه و... در صدد برآمدند نقش و جایگاه خود را در ايجاد تحولات اجتماعی به اثبات رسانند.
به نقل از بروگشن حضور زنان به شکل وسيع تر در محافل اجتماعی و حتی در اعتراض ها نمود پيدا کرده بود يکی از راه های اعتراض زنان به گرانی و کمبود نان اين بود که بر سر و روی خود گِل ماليده بودند و روبنده های خود را بالا زدند9
جمعيت نسوان وطن خواه نيز نمونه ديگر از اين تشکل ها بود. فعاليت های اجتماعی زنان برای انتشار مجله نسوان، داير کردن کلاس های جهت سوادآموزی، همچنين برپايی اولين نمايش (با توجه به محدوديت به سينما رفتن و برپايی نمايش برای زنان) توسط اعضای اين انجمن نمونه ای از فعالیت های اين گروه بود که در برخی موارد مشکلات و درد سرهای نيز برای اعضای آنها به همراه داشت. بنا به روايتی از بدرالملوک بامداد: در نخستين روز برگزاری نمايش که اولين جلسه آن در خانه يکی از زنان جمعيت نسوان به نام نورالهدی با نور چراغ نفتی و زنبوری داير-گشت، قريب سيصد زن البته با چادر و پيچه حضور داشتند بازيگران نمايش نيز تماماً زن بودند اما پس از پرده اول نمايش، با وجود کسب اجازه محرمانه، توسط اداره نظميه نمایش بهم خورد. در آن شب بسياری از زنان از طريق پشت بام فرار کردند اما تا مدتها اوباش و بچه های ولگرد، بانيان جلسه را آزار و اذيت می کردند و به کسانی که از خانه خارج می شدند سنگ و چوب پرتاب می کردند.10
زنان ايرانی در عصر پهلوی بيشتر حالت شی بودن و در حاشيه ماندن را حفظ کردند منتها اين بار در قالبی جديد. در اين دوره با الحاق آزادی به زنان و کشف حجاب، زرورقی و هويت جديد برای زنان پديد آورد که دست و پای زنان را محدود به قيود جديد نمود. قيودی که زن را به عروسکی در دست مردان خيمه شب باز در آورد. با اين وجود، طی دوران پهلوی زنان ايرانی پا به پای زنان در سراسر جهان در عرصه-های مختلف فعال شدند. حق انتخاب شدن، حق انتخاب کردن، مشارکت در عرصه های مختلف اجتماعی و تحصيل کردن از حقوقی بود که طی اين دوران زنان کسب کردند؛ در عين حال که پی گيری تبليغات رژيم بر شیء بودن زن مهر تأييد می زد؛ با اين وجود طيف غالب زنان از حقوقی که بدست آورده بودند سعی کردند به نحو احسن استفاده کنند. به هر تقدير اگر چه در عصر پهلوی زن دارای حقوقی شد که پيش از آن بی بهره بود ولی متأسفانه در بعد ارزشی قضيه شأن و منزلت زن به گونه ای آسيب ديد و آنچنان آثار تخريب منفی ای در شخصيت آنها ايجاد کرد که اين بينش در قشر زيادی از جامعه همچنان به چشم می خورد.11 به تعبير امام خمينی (ره) در زمان اين پدر و پسر به بانوان بيشتر ظلم شد تا به ساير اقشار.
ملاحظه می شود با تمامی ظلم ها و تعرض های دشمنان در خصوص زنان و مبارزات و نقش های موثری که در زمينه دستاوردهای تاريخی داشته اند (که در این قسمت به گوشه ای از آن اشاره شد) اما نامی به درستی و در شأن آنها در تاريخ ذکر نشده است. شايد بتوان گفت اين عبارت که «تاريخ را مردان ساخته اند»12 درست و بجا بوده است، زيرا لحظه ای که زن ها در کار تدوين جهان شروع به سهيم شدن می کنند، اين دنيا هنوز هم دنيايی است که به مردان تعلق دارد، زیرا زمان حال، گذشته را در بر می گيرد و در گذشته نيز تمامی تاريخ را مردان ساخته اند.

پی نویس ها

1- بقعه بی بی شهربانو برفراز صخره ای در ورامين آباد ری ساخته شده است که منصوب به بی بی شهربانو (دختر يزدگرد ساسانی همسر امام حسین (ع) است).
2- چهل دختران معمولاً از ابينه آرامگاهی است و روايات عاميانه ای در باب وجه تسميه آنها نقل شده است از جمله فرار چهل دختران از دست کفار و غايب شدن آنها در کوه ها، اما در بعضی از شهرهای ايران بناهای به نام چهل دختران وجود دارد که نظريه و روايات وجه تسميه آن رد می کند مانند چهل دختران شيراز و کاشان (هخدا: 838)
3- ويليام فلور؛ اختلاف تجاری ايران و هلند؛ ترجمه: ابوالقاسم سری، انتشارات توس، تهران، 1361، ص 7.
4- ميرزا حسن فسانی؛ فارسنامه ناصری، تصحيح منصور رستگار فسانی، انتشارات امير کبير، تهران، 1367، ص 594 و 593.
5- آن لمبتن؛ تداوم و تحول در تاريخ ميانه ی ايران؛ ترجمه يعقوب آژند، نشر نی، تهران، 1372، ص 301 و 300.
6- دوشيزه ای که در دوره کريم خان زند زيسته و از خود رشادت های به نمایش گذاشته است.
7- سيد محمدعلی کشاورز صدر؛ عقاب کمازان يا کريم خان زند؛ نشر مولف، بی تا، 1369، ص 81.
8- جميله کديور؛ زن؛ انتشارات اطلاعات، تهران، 1375، ص 145.
9- هينريش بروگشن؛ سفری به دربار سلطان صاحبقران؛ ترجمه مهندس کردبچه، انتشارات اطلاعات تهران، 1367، ص 601.
10- بدرالملوک بامداد؛ زن ايرانی از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد؛ نشر ابن سينا، تهران، بی تا، ص 57 و 56.
11- کديور، ص 153 تا 149.
12- سيمون دوبو وار؛ جنس دوم؛ ترجمه قاسم صنعوی، توس، تهران، 1382، ص 25